تولید محتوا طلاب به مناسبت شهادت سردار شهید قاسم سلیمانی
به یاد شهید سربلند #سردار_قاسم_سلیمانی
تو سر به خاک سُفته ای
که رسمِ بندگی کنی
دو دستِ خود، بریده تا
روایتِ قمر کنی
به خون خضاب میکنی
که قصدِ شاهِ دین کنی
تو جامِ هستی مرا
چه پُر،زِ باده میکنی
به جای می گذاری ام
عقیقِ سرخِ خاتمت
که ناگزیر،جانِ من
به لابه مبتلا کنی
وداع میکنم تو را،
سردارِ سربلندِ من
چه مومنانه دِینِ خود،
به دین ادا میکنی
✨سروده طلبه عزیز مریم داوریان✨
////////////////////////////////////////////////////////////////////
به یاد شهید محور مقاومت #سردار_قاسم_سلیمانی
وطنی یعرفک
أنت الشراع
والناس تعرفك
أنت السلام
والمحيط يعرفك
فأنت الوئام
قاسمُ…..
فأقسم الحب علي جبينك
خريطه لاتقبل الحدود
يابلسم الاوطان والجروح
ضمدت أرض نامت تنوح
صوتك يحمل الجهاد
والحياة والوداد
صوتك يمزق الطبول
ويغامرمع الظلام
ويسلب العصيان غفلة النهوض
سيكتب التاريخ عنك بلاحدود
✨سروده طلبه عزیز سهیلا حسین نصاری✨
///////////////////////////////////////////////////////////
تهیه عکسنوشته توسط طلاب عزیز خانمها : کوثر طرفی و ام البنین هجریان نژاد
دلنوشته های طلاب آبادان به مناسبت ورود پیکر مطهر 111شهید به آبادان
بسم رب الشهداء و الصدیقین
«والذین استشهدوا اشدُّ حباً للحسین»
لو اطلعنا علی قلوبِ الشهــداء لرأینا بأن قلوبهم قد احترقت وقد ذابت حباً لأبی عبدالله،لرأینا بأن الشوق هو السبب الوحید الذی أدّی بهم للشهادة بین یدی حبیبهم،آه من شوقٍ قتل صاحبیهِ قبل أن یستشهدوا…
“به قلم طلبه گرامی سرکار خانم مریم مطور”
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
«مسألتنا أننا،لن نثق بأنفسنا مثل ِ ما فعلوا الکفار
لم نقدّر انجازاتنا ولو کانت صغیـرة،قلناها سنین بأن لا ینتصر الظلام علی النور ولکن ماذا فعلنا کی نبین النور؟سویٰ ان زدنا العالم ظلاماً بذنوبنا؟فرقنا الأساسی مع الشهـداء أنهم آمنوا بقدرتهم وتقبلوا نقاطِ ضعفهم ولم یرجعوا الی الوراء ولکن تقدموا واعدّوا للکفار مااستطاعوا من ثقة بالنفس وایمانٍ بقدراتهم التی ارهبت العدو وحطمتهُ تحطیماً»
“به قلم طلبه گرامی سرکار خانم مریم مطور”
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
«مهمـاکان الهدف واضح ومحدد
مهمـاکنـا مصممین لترڪ المعصیة
سیدخل الشیطــان وجنــوده بقوة
سنضعف ،سَنُکْســر ولکن لن نستسلم
مادام الشهــــداء یتمسکوا بأیدینــا
ویدعونا للألتحاق الی قافلتهم التی
یقودها سیدالشهــــــدء»
“به قلم طلبه گرامی سرکار خانم مریم مطور”
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
«اسأل نفسی کیف لله ان یشتری ارواح الشهداء منهم وهم کیف یعاملون الله وماذا اعطاهم الله حتی اصبح الثمن ارواحهم؛اسأل نفسی کیف لی ان اعیش مثل الشهداءولکن اتخبئ خلف الأجابه بالصحراء التی انجبتهااعمالی السیئه ،کم خریفٍ مروا علی قلبی وکنت ألملم الأوراق التی تتساقط من قلبی ،دون أن أراک وترتوی أرض قلبی الیابسة بعطف رضاک وفداک یاحسین کل عمری وکل تلک السنین التی تساقطت ولم تعد ..فأنی لاأعدالسنین بل أعد حسراتی لرؤیاک»
“به قلم طلبه گرامی سرکار خانم مریم مطور”
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
دستي كه رنگ غیرت حیدرگرفته
عشق ولایت تاسحردردل نوشته
بادستهایی آسمانی چون کبوتر
درکهکشان نورجانش راسرشته
رنگ سفردرخاطرش زیباترین بود
کفشی که ازان ابتدایکباربسته
می دیددائم قاصدك تبريك مي گفت
شوروشعف دستان مادرراگرفته
گویندبازامدبه کشوربوی یوسف
یعنی که درقلبم شهیدی رانهفته
“به قلم طلبه گرامی سرکار خانم سهیلا حسین نصاری”
کلیپ و عکسنوشته شب قدر و شهادت امام علی علیه السلام
تولید عکسشنوته و کلیپ به مناسبت شبهای قدر و ایام شهادت امام علی علیه السلام توسط طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) ابادان
تولید شده توسط خانم ها: (فاطمه نصاری جزیره، مبینا سهیم نژاد، نور الزهرا ظاهر بغلانی، حبیبه محمدی اصیل)
عکسنوشته های وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
عکسنوشته های تولیدی طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها آبادان به مناسبت وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
عکسنوشته های شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
عکسنوشته های تولیدی طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها ) ابادان به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
کلیپ شهادت سردار سلیمانی
کلیپ های تولیدی طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) ابادان به مناسبت شهادت سردار قاسم سلیمانی
تولید شده توسط خانم ها: حبیبه محمدی اصیل، مریم مطور، فاطمه نصاری جزیره ، امل اریض حیدری، ام البنین هجریان نژاد،لیلا احمد پور ، بتول منصوریان
عکسنوشته شهادت سردار سلیمانی 1400
به مناسبت دومین سالگرد شهادت سردار سرافزار حاج قاسم سلیمانی طلاب مدرسه علیمه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) عکسنوشته تولید و منتشر کردند.
تولید شده توسط خانم ها: فاطمه نصاری جزیره، نور الزهرا ظاهر بغلانی، فاطمه موسوی، مریم مطور، ثریا مطور، هدا فرج اله زاده، امل منعاوی، ام البنین هجریان نژاد، بتول منصوریان
تهیه محتوا هفته پژوهش
تهیه محتوا هفته پژوهش
به مناسبت بزرگداشت هفته پژوهش طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) عکشنوسته تولید و در فضای مجازی منتشر کردند
تولید محتوا هفته کتاب 1400
تولید محتوا هفته کتاب 1400
به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی طلاب و دانش آموختگان مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) ابادان اقدم به تولید محتوا و انتشار آن در فضای مجازی نمودند.
محتواهای تولید شده شامل عکسنوشته، کلیپ، معرفی کتاب در قالب یادداشت و عکسنوشته و برشور است.
کلیپ
عکس نوشته
معرفی کتاب ناقوس ها به صدا در میایند
معرفی کتاب شاه بی شین
سمفونی کتاب
_صدای ناله ی یکی از دستگاهها بلند می شود؛ فشار خونت پایین افتاده و باید خون بیشتری به تو برسانند. صورتت به زردی می زند، اما هیچ نشانه ای از درد و ناراحتی در آن به چشم نمی خورد؛ مثل تمام سالهای پادشاهی، که با وجود تمامی دردها و مصیبت ها، خود را خونسرد و آرام نشان می دادی؛ همچون خوشبخت ترین موجود روی زمین. در حال که اکنون، چون یتیم ترین پادشاه جهان، روی تخت اتاق عمل خوابیده ای و تمام چرکابه های ملی و میهنی در اندرونت رسوب کرده. چرا که به عنوان آخرین پادشاه، تمامی عارضه های موروثی سلسله های پادشاهی جلالت مآب این سرزمین باستانی را به ارث برده ای._
◆ *کتاب شاه بی شین*؛ *نوشته محمد کاظم مزینانی*
برگی از تاریخ و بازگویی سرگذشت یک شخص و یک ملت از زبان خودش؛
◆پیشنهادی خوب برای اونهایی که تاریخ دوست دارند و روشهای جدید رو می پسندند
و اما برای اونهایی که از خوندن کتاب زود خسته میشوند به عنوان یک رمان گیراست.
کاری از سرکار خانم سیده الهام موسوی
معرفی کتاب من ادواردو نیستم
سمفونی کتاب
عطشِ دانستنِ ماجرای چگونگیِ گرویدن به تشیعِ شهید آنیلی تو را تنها با شرابِ ظهورِ واژه هایِ این کتاب سیراب می کند.
هم چنین روحیه ی جست و جو گریِ شهیدِ بزرگوار را ،می توان با پرواز بر بالِ واژهایش دریافت؛?
پس، به گمانم او، سلمانِ زمان ماست!?
کاری از خانم ها: زهرا مقدم، هدا فرج الله زاده امنه مطوری
معرفی کتاب نامیرا
سمفونی کتاب
گاهی باید تکرار کرد حروف یک واقعه را،
و نیاز داری کنار هم بچینی آنها را،
به قلمی دیگر و زبانی مختلف ، از دیدگاهها و زوایای مختلف تا درسهای نهفته آن نهادینه شوند در دل و روشن شود راه برای ساختن آینده ای سبز حتی اگر *داستان از تبارگذشته ای سرخ به رنگ خون* باشد ، به مانند داستان *کتاب نامیرا نوشته صادق کامیار* آنگاه که در میان کوچه های تاریخ قدم میگذاری در بازار کوفه آنجا که ؛
_ام ربیع در بازار کوچک و گرم بنی کلب، لابهلای مردم، بیهدف پرسه میزد و تماشا میکرد. جلو مغازهی کوزهگری ایستاد. ظرفی سفالی را برداشت و وارسی کرد. جوانی سیه چرده از مغازهی کوزهگری بیرون آمد و بر سکوی کنار مغازه ایستاد. نگاهی به آسمان انداخت و بعد شروع به خواندن اذان کرد. صاحبان مغازهها با شنیدن صدای اذان دست از کار کشیدند و یکی یکی به سمت انتهای بازار به راه افتادند._
_ام ربیع وقتی زبیربن یحیی را دید که از مغازهاش بیرون آمد، سرگرداند تا او را نبیند؛ که دست به ریش یکدست سفید خود میکشید و به غلامش اشاره میکرد که دست از کار بکشد. زبیر نگاهی به جوان موذن انداخت و به راه افتاد. به مقابل مغازهی بشیر آهنگر رسید که هم چنان در حال تیز کردن شمشیر بود و چند نفر نیز در انتظار تیز کردن شمشیرهای خود، کنار مغازه ایستاده بودند و با یکدیگر گفتگو میکردند. زید - پسر بشیر - تند و بیوقفه در آتش کوره میدمید. زبیر به طرف بشیر آهنگر رفت و جوری که بقیه هم بشنوند، گفت:_
_«بشیر! گویا صدای سنگ و آهن و درهم و دینار مجال نمیدهد صدای اذان را بشنوی!_
_کار تیز کردن شمشیر به پایان رسیده بود. بشیر نگاهی به زبیر انداخت. پوزخند زد. گفت_:
_«در این کنایه بیش تر حسادت میبینم تا تقوی.»_
_مشتریان خندیدند. بشیر شمشیر را برانداز کرد. زبیر گفت:_
_«ناامنی راهها و غارت کاروانها، اگر برای همه زیان داشته، برای تو نان داشته.»_
_باز هم مشتریان خندیدند. بشیر برندگی شمشیر را با برش چرمی آزمود. شمشیر را رو به زبیر نشانه رفت و گفت:_
_«کاروان تو را همین شمشیرها از یمن تا این جا سالم رساند.»_
_و پیش بند را باز کرد و رو به مشتریان گفت:_
_«برویم تا بعد از نماز و افطار!»_
تهیه کننده: سرکار خانم سیده الهام موسوی
اسکناس 2 تومنی
به قلم سرکار رها حسین پور(معاون اموزش مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها ابادان)
خدمه بیمارستان همان طور که درِ سردخانه را می بست با خنده گفت:"توی جوراب خانمی که میخوای کفن کنی، دو هزار تومنی لوله شده دیدم.”
با آنکه منتظر عکس العمل هرچند مُبهمم از پشت ماسک و شیلد بود، نتوانستم حتی به اندازه یک خط برجسته زیرچشم همراهی اش کنم. فقط نگاهش کردم و او به گمان اینکه ناخوشی ام تنها حاصل توجه اش به پای نامحرمی ست، دستپاچه رو به دوستم گفت:” خدمه خانم نبود خُب… یعنی میترسیدن… کروناس دیگه… شوخی نداره.”
اما راستش من آن لحظه دلم لرزید و از این که مرگ، نه در یک قدمی، بلکه تا این مقدار، نفس به نفس، همدوش ماست؛ مو به تنم سیخ شد… چقدر آدمی می تواند مطمئن از بازگشت باشد که با خاطری آرام و با خیال آن که تنها نیازش به برگشت، همین اسکناس ناچیز است آن را انتهای جوراب، جاسازی کند تا سبک تر بازگردد در حالی که نمی داند فرشته ای مأمور، قدم به قدم، تمام این راه را با او شانه به شانه راه رفته، با هروله هایش هروله کرده، با خستگی هایش نفس زده و برای اینهمه شتاب و حتی آینده نگری پوشالی اش دل سوزانده ست.
نهیب زدن های آن خدمه از پوشک افتاده در کف سردخانه و نزدیک شدن پاهایمان به آن، به اندازه ای که بتواند گره های افکارم را از هم وا کند و مرا دوباره به همان فضا بازگرداند، بلند بود.کمی خودم را عقب کشاندم و منتظرش ماندم تا با همین غُرلندها خارج شد.
آرام، زیپ کاور را پایین کشیدم. چشمانش نیمه باز بود و موهایش از نگاهش پریشان تر. نمی دانم اما… شاید شانه زدن را به برگشت به خانه گره زده بود. دستی به سرش کشیدم. موج موها و سرمای سطح سرش از پشت دو دستکش حس می شد.
دو دستم را برای تیمم، روی صورتش کشیدم. دوست داشتم چشمانش بسته شوند اما نشد.دلم برای ما آدمیان سوخت… چقدر بودن در این دنیا را بی انتها می بینیم در حالی که تهش وقت برای یک پلک روی هم گذاشتن هم کم می آوریم.
دستان کبود محکم مُشت شده اش، بی جان بود اما تو حس می کردی با تو، سرِ ماندن و هستی کلنجار میرود و مبارز می طلبد، طوری که به سختی کمی کافور را لابه لای انگشتانش جا دادم…
به کافور نوک پایش که رسیدم، رد مانده از کش جوراب روی آن، دست هایم را سُست کرد و از اینکه کسی شاید چشم به راه برگشتش بوده باشد، قلبم شکست…و از این که بیمارستان را تنها آمده و تنها دارد خارج می شود.. درست شبیه ورود و خروجمان از این دنیا… سخت و کوتاه.
و از اینکه تا همین چند ساعت قبل، او برای جمعی مادر بود و برای کسی، همسر و برای دیگران عمه ، خاله، همسایه، خانم حیدری و…و حالا نشانی کشوی سردخانه اش را هم با عدد و رقم می دهند…
و از این جا به بعد، او فقط میت است و بس!
رها حسین پور
تولید موشن و کلیپ غدیر
تولید موشن و کلیپ
به مناسبت بزرگداشت عید غدیر خم طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) ابادان اقدام به تهیه موشن نمودهاند. تهیه شده توسط سرکار خانم فاطمه خالدی زاده
تولید محتوا (یادداشت نویسی) 3
به قلم خانم شیما حمیداوی
برکه ی کوچکی بود بر مسیر کاروانیان. دلش پر از قطرههای هبوط کردهی باران بود. چشمانش همیشه مسافران در گذر را میشمرد.
باری اما حساب از دستش در رفت؛ همان دم که مردی ایستاد، گفت:« رفتهها را بگویید برگردند و نرسیدهها را تا برسند.»
پیشنیامدهبود، برکه برای شمارش جمعیت، قطره کم بیاورد.
پیشنیامدهبود، بر دلِ کسی، دم برکه، باران وحی باریدن بگیرد.
پیشآمد و بارید و جهاز شترها پله پله روی هم چیده شد تا پله پله مسیر تکامل دنیا در برابر چشمان حاجیان رنگ امامت بگیرد.
پیشنیامدهبود، برکه آنچنان بیتاب بوییدن دستی باشد، که جز عطرِ پیراهن یاس و در قلعهی خیبر، حالا بوی انگشت اشارهی خدا میداد.
دلِ شکافتهی کعبه، قبل از همه گواهی داد، جز او کسی لایق این انتخاب نبود.
پیشنیامدهبود دستی فرود نیامده، آسمان از او بیعت بگیرد.
پیشنیامده بود کسی، حاضران را مکلف کند که دیدهها را حتی به گوش نوزاد به دنیا نیامده هم برسانند.
پیشنیامدهبود، بارانی برکهای را دریا کند؛ پیش آمد و بارانِ وحی که بارید، برکه رو به دریا شدن گذاشت.
تکلیف حاجیان با دیدهها که روشن شد، کارِ برکه از دریا گذشت و اقیانوس شد.
آری غدیر سینه به سینه دریا شد، اقیانوس شد؛ و به گوش من و تو رسید.
ما همان نوزادان به دنیا نیامدهی آن روزهاییم.
ایمان آوردهایم به سیاهی بر سفیدی، و از دست هایمان آبِ تشت بیعت هنوز میچکد.
غدیر، روزگاری فقط برکهی کوچکی بود، پهن شده بر مسیر کاروانیان ولی حالا اقیانوسیست مواج میان سینهها، که باید قطره قطره هدیهاش کنیم به تمام نوزادهای به دنیا نیامدهی تاریخ… .
تولید محتوا (یادداشت نویسی) 2
باز افرینی فرازهایی از خطبه غدیر
به قلم خانم شیما حمیداوی
همان دم که نفْس ها به کم قانع بود و حال و احوال دل ها و ارزش ها ناخوش، او سر رسید و از لذت های بزرگ گفت؛ از لذتی با ثبات ابدی؛ او از رستگاری گفت.
که اگر خواهان بودی، باید از مسیرش می گذشتی و آن را به چنگ میآوردی.
مسیرش اما درست از روی خواستههای دلت میگذشت!
حالا نفْسی که به کم قانع بود، باید نه میشنید و زخم میخورد تا بزرگ شود و لایق چیزهای بزرگ…
تو که دلت میل رستگاری کرده پس گوش بسپار… نشانیاش آنجاست که لبهای رسول به امر خدایت، از آن دم میزند.
” اطاعت “… اما این بار نه از هوای دل، بلکه از خدا و از رسولش و بعد… از علی و فرزندان او.
تو تا پله ی اطاعت از رسول رفتهای، باقیاش باز هم به خودت بستگی دارد.
هنوز هم رستگاری میخواهی؟ هنوز هم دنبال لذت های بزرگ میگردی؟
پس باز گوش دل بسپار که صدایش از کنار برکهی غدیر، در جان تاریخ طنین انداخته است؛ میشنوی؟
هنوز از رستگاری بزرگی میگوید که پله پله برای تو مهیاست.
دل ببند به این رستگاری تا سقیفه و واقفیه و… گام هایت را تا پلهی دوازدهم سست نکند.
فرازی از خطبهی غدیر:
«ای مردم آن کس که از خدا و رسولش و علی و امامانی که نام بردم اطاعت کند، به رستگاری بزرگی دست یافته است.»
تولید محتوا (یادداشت نویسی)
بازافرینی فرازی از خطبه غدیر
به قلم شیما حمیداوی
گام به گام با او آمدی،
هرجا که پا گذاشت، پا بر دلت گذاشتی و پاهایت را دنبالش روانه کردی.
او را امین دانستی و باورت را به باور او سپردی. امانت دار امینی بود که باید واژه واژه رازهای خدایت را به تو می رساند.
امانتدار امینی که حالا بالای جهاز شترها، لب از رفتنش میزند و ولایت کسی غیر از خودش!!
میگوید این هم یکی از رازهای خداست که باید در دل کتاب بنشیند.
عجب امتحان سختی…
میگوید: شک به دلت راه بدهی یعنی که در تمام محتوای رسالتم تردید کردهای!
گویا دارد ایمان این لحظهی تو را به تمام ایمانهای پیشین گره میزند ولی کور کردن این گره را به تو میسپارد.
آری به خودت ببال! که هرلحظه بیشتر زمینهی کمالت مهیا میشود؛
اما بترس از تردیدهایی که تو را تا سقیفه میکشاند.
فرازی از خطبهی غدیر:
«تردید در این سخنان، همسنگ تردید در تمامی محتوای رسالت من است و شک و ناباوری در امامت یکی از امامان، بهسان شک و ناباوری در تمامی آنان است.»
عکسنوشته غدیر
تولید عکسنوشته به مناسبت بزرگداشت عید غدیر خم توسط طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) ابادان
تولید محتوا انتخابات
رغبت به خدمت یا طمع ریاست؟!
حرکتهای صعودی یا نزولی انسان گاه از آفرینش یک دلبستگی آغاز میشوند. دل که به چیزی رغبت پیدا کرد دست عقل را هم میگیرد و با خودش پیش میبرد.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ
چه زشت است براى مومن به چيزى دلبستگی پيدا كند كه مايه خوارى اوست.» (کافیج٢، ص٣٢٠)
رغبتِ خوارکننده، شبیه همین صندلی نرم قدرت است که برایش مناظره میکنند و گاهی در مسیر دستیابی به آن از فرو رفتن در هیچ منجلابی ابا ندارند.
کسی که رغبتش به خدمت بیش از قدرت باشد با تکیه به اخلاق و ادب پیش میرود و فردی که به طمعِ قدرت، ادعای خدمت کند، پیش از همه چیز ادب و اخلاق را در مسیر مقصود، قربانی خواهد کرد.
اینکه تکیه زدن به صندلی ریاست سهم کدامشان شود، قطعا به حال مردم تفاوت میکند اما برای آنها یکسان است.
زیرا خادم در هر جایگاهی با عزت به خدمت خود ادامه میدهد ولی طماع ذلیلانه در خفت و خواری خود، دست و پا خواهد زد؛ حتی اگر پشتش به صندلی ریاست گرم باشد.
به قلم: خانم شیما حمیداوی
تولید محتوا انتخابات
تولید محتوا در قالب یادداشت، عکس نوشته و تحلیل توسط طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها)
من با این حکومت مخالفم!
اصلا میخوام که ساقط بشه!
خیلی به فکر ما هستن یا رای دادن من خیلی
تاثیر گذاره که بخوام برم رای هم بدم!
جملات بالا و مشابهشان را این روز ها خیلی خوانده و شنیده ایم، افرادی که با حکومت و شیوه حکمرانی و نظام مخالفت جدی ای دارند.
این افراد میخواهند با رای ندادن اعتراض خود را نسبت به این نظام نشان دهند.
(در این یادداشت نمیخواهم به این مسئله بپردازم.)
قصد دارم چند سوالی را از شما عزیزانِ مخالف بپرسم که فکر کردن به این سوالات خالی از لطف نیست:
۱) میخواهی نظام از بین برود؟شیوه حکمرانی عوض بشود؟
۲) اما چگونه؟ بدون جنگ؟ بدون کشته شدن حتی یک نفر! میشود؟
۳) بالفرض این نظام تغییر کرد حتی بدون خونریزی! (با اینکه میدانی که محال است)
جایگزین آن چه فردی باید باشد؟ چه نظام و دولتی باشد؟
۴) این نظام با چه خط فکری ای روی کار بیاید؟ هدف آن چیست؟
۵) اصلا میتواند دولتش را با نیتی پاک شروع کند و با خوبی و خوشی هم ادامه دهد؟
سوالات من از شما بسیار است. لطفا کمی به حرف های من فکر کنید.
دوستان من! چه فکری در سر دارید؟ اینکه رهبر عزل بشود و این نظام نابود شود؟ و
دشمنانمان(که شما هم خوب آن ها را میشناسید) دست به سینه به تماشا بنشینند؟
قطعا نه! به خودتان بیایید.
در اسفناک ترین حالت ممکن حال کشور ما میشود سوریه،فلسطین،افغانستان و …
دوست من دشمن بیکار نمینشیند.
https://marvaedel.kowsarblog.ir/ به قلم : خانم مرضیه حساوی
تولید محتوا انتخابات
تولید محتوا در قالب یادداشت، عکس نوشته و تحلیل توسط طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها)
تولید محتوا انتخابات
تولید محتوا در قالب یادداشت، عکس نوشته و تحلیل توسط طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها)
تولید محتوا به مناسبت فتح خرمشهر
به مناسبت سوم خرداد و سالروز آزاد سازی خرمشهر طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) آبادان اقدام ب تولید محتوا و انتشار آن در فضای مجازی نمودند. محتوای تولید شده توسط طلاب در قالب یادداشت های کوتاه، داستانک، عکس نوشته و شعر و به زبان های فارسی و عربی است.
نمونه از محتوای تولید شده را می توانید از لینک های زیر دریافت کنید.
1- https://sormeyeghalam.kowsarblog.ir/yadasht-arab-3khor
2- https://sormeyeghalam.kowsarblog.ir/yadasht-3khordad
3- https://sormeyeghalam.kowsarblog.ir/dastan-3khordad
(https://www.instagram.com/p/CPQQDu5leCL/?utm_medium=copy_link)
4- https://hminabi.kowsarblog.ir/khoonin-shahr
(https://www.instagram.com/p/CPQcSwCBjpW/?utm_medium=copy_link)
یادداشت کوتاه به زبان عربی به مناسبت سالروز فتح خرمشهر
یادداشت کوتاه به زبان عربی به مناسبت سالروز فتح خرمشهر
به قلم طلبه عزیز سرکار خانم سهیلا حسین نصاری
كانت هذه الجمل أول رسالة سمعت في الإذاعة والتلفزيون بعد تحرير خرمشهر ، والانتصاركان يغمر قلب كل ايراني.مااجمل تلك الحظات وهي تغمرنابالفرحه تحرير فالناس كانت تعم الشوراع والشبان علي دراجات نارية وفي ايديهم علم الثوره والنساء تغمرالشوراع بالهلاهل والاناشيد،فالبهجه رجعت الي قلوب الناس .،
لقد قرأت بشكل صحيح الكتاب الذي عرفني بشكل جميل ،خرمشهر.، رغم أنني وصلت الآن إلى بضعة كيلومترات لأرى معجزة الله ،بعيني والجملة التي كانت عنوان جميع المجلات ،( حررت خرمشهر)
عزيمة أبنائك وإن كان عددهم أقل بكثير من جِيشِِّ العدو إلا أن إيمانهم كان ثابتًا في النجاح.
يمكن سماع صوت الفخر الانتصار جِيشنا الباسل في كل مكان في إيران.لقدكانت 575 يومًا تحت حصار العدو وفمقاومة أهل خرمشهر تسجل في التاريخ الانتصارات. فقتل من العدو 16000جندي ودمرت عشرات الدبابات واسروجمع كثير.و
تم تحرير خرمشهر في 23 يونيو 1982
تحية إلى الجسد المقدس لشهداء الوطن الذين ضحوا بأرواحهم من أجل حرية واستقلال الوطن.
??ويبقي علم البلادشامخا
لمحمره اهلنه واحنه اهلها
ولا ركعو الظالم واحنهاهلها
من فرحو اهلها واحنه اهلها
الحرس والجيش هيبه او فخر ليه
عيد النصر واسمعنه هلاهل
اودمعي الفرح بخدودي هل اهل
اسئلت هالعيد هذا المن هل اهل
گالو لجل المحمره السخيه
✍️بقلم الطالبة الحوزه العلميه
عبادان
سهيلا حسين نصاري
دلنوشته به مناسبت سالروز فتح خرمشهر
یادداشتی کوتاه به مناسبت سالروز فتح خرمشهر
به قلم طلبه عزیز سرکار خانم سهیلا حسین نصاری
??بینندگان عزیز، شنوندگان عزیز ،خرمشهرراخداازادکرد??
اين جملات اولين پیامی بود بعدازازادسازی خرمشهر ازرادیووتلوزیون به گوش می رسیدوجان هرایرانی رانوید پیروزی می دادچه زیباروزهایی که مردم فوج فوج به خیابانهادویدند وموتورسوران وهله هله زنان جنوب شادی رادوباره به مردم هدیه داد
درست خوانده بودم کتابی که زیبا توراتعریف می کرد هرچند اکنون به چندکیلومتری توکه می رسم اعجاز خدارامی بینم وجمله ای که تیتر همه مجلات شده بودخرمشهرراخداازادکرد
عزم واراده فرزندانت هرچندتعدادشان خیلی کمترازسپاه دشمن بود ولی ایمانشان پایداربه موفقیت بود
صدای غرورافرین فتح خونین شهر درجای جای ایران شنیده می شد۵۷۵روز درمحاصره دشمن ومقاومت مردم خرمشهر راتاریخ به تصویرکشیدبرای آزادیش تمام نفسها به هم گره خورد ودست دعابرای اجابت درهرجای وطن به اسمان بالارفت تاسرانجام درعملیات بیت المقدس وبارمز یاعلی بن ابیطالب سایه دشمن فروریخت وبیش از۱۹هزارازسربازان دشمن به اسارت و۱۶ هزارکشته ودههاتانک منهدم شد
ودر۳خرداد۱۳۶۱خرمشهر ازادشد
درودفروان به پیکرمطهر شهدای وطن که جانشان رادرراه ازادی واستقلال میهن نهادند
به قلم خودم
سهیلا حسین نصاری
داستان کوتاه به مناسبت سالروز فتح خرمشهر
داستانی کوتاه به مناسبت سالروز آزاد سازی خرمشهر
به قلم ظلبه عزیز سرکار خانم هدا فرج الله زاده :
باد به شدت به صورتش چنگ می انداخت، لبهای خشک و قاچ خورده اش از شدت باد گرم می سوخت،نایی در بدن نداشت ولی باید بازهم میدوید، باید به عقب می رفت و کمک میگرفت،نگاه نگران رضا و مش احمد از خاطرش نمیرفت در دلش آشوب بود کاش می ایستاد و از سلامتشان با خبر میشد!! فقط توانست حاج احمد را بببنید که مهماتش تمام شده بود و با سنگ به سمت بعثی ها یورش برد و گاه نگاهش به او بود که رفته یا دربند اسارت افتاده، انگار این جاده و این راه انتهایی نداشت اگر صبح کمی کمتر مسیر را طی کرده بودند اینگونه نمیشد. از دور موتوری را دید ،دودل بود برروی زمین خوابید تا صدای مداحی فارسی را شنید بلند شد به سمت موتور سوار رفت، اسلحه به سمتش نشانه رفت کلام باز کرد و گفت سلام برادر،موتوری پرسید:تو اینجا چکار میکنی؟ از کدام گردانی؟ اسمت چیست؟،موتوری حال زارش را فهمید جرعه ای آب به حلقش ریخت،تازه جان گرفت و گفت : رسولم از گردان ثارالله، باید کمک بیاریم باید اطلاع بدیم، مش احمد، رضا، برادرا تو حلقه اسارتن، باید بریم ، باید کمک بیاریم و….. ،موتوری گفت:باشه آقا رسول بپر ترکم سریع باش.راکت های بعثی تمامی نداشت، هر لحظه به سمت موتور شلیک میشد انگار باران راکت از آسمان می آمد و شد آنچه نباید،ترکشی به گردن موتور سوار اصابت کرد، رسول گیج ومنگ از انفجارها و شهادت موتور سوار خیره به خاک و خون بود ناگهان صدای رضا در ذهنش پیچید:«رسول برو تو میتونی، رسول سن عدده و تو مرد کاملی هستی، تو فقط چهارده سالت نیست، تو یک مرد کاملی».موتور را برداشت و جنازه موتور سوار را به خودش بست و به راه افتاد ،شانس آورد موتور سواری رو از شیطنت هایش با دوستانش یاد گرفته بود هرچند مامان کلی به جانش غر میزد و ناراضی بود، گاز داد مسیر گنگ بود ولی دل به دریا زد و رفت، از دور صدای الله اکبر الله اکبر میشنید، لحن صدا ایرانی بود به عربی نمیخورد. انگار دیگر موتور هم نا نداشت کاش بال داشت و این مسیر کم را پرواز میکرد، بالاخره رسید، غوغا بود پشت سنگرها هم به هم تبریک میگفتند، حاج قاسم را شناخت سراسیمه به سمتش رفت و وقایع را تعریف کرد،حاج قاسم سر به زیر انداخت اشک در چشمانش حلقه زده بود، رسول ایستاده بود و منتظر پاسخ حاح قاسم جانش به لبش رسید، دو باره گفت :«حاجی نمیخوایدچیزی بگید؟»حاج قاسم گفت:« رسول جان بچه ها اسیر شدن ، گردان ۴۱ ثارالله همگی اسیر شدن،» و شروع به هق هق کرد. رسول بر زمین نشستمه ناگهان سعید و حسین که تقریبا هم سن بودند به سمت رسول دویدند و اورا در آغوش گرفتن و تبریک گفتند. رسول که انگار تازه تبریک ها و شادی ها را میدید پرسید، چی شده؟ سعید گفت:« شوخی نکن پسر یعنی نمیدونی؟!!!بابا خرمشهر آزاد شد». طنین صدای سعید در گوش رسول می پیچید«خرمشهر آزاد شد» و نگاه رضا و مش احمد در برابر چشمانش .
برشور معرفی کتاب با موضوع امام حسن مجتبی علیه السلام
برشور معرفی کتاب با موضوع امام حسن مجتبی علیه السلام
تهیه کننده : سیده الهام موسوی
جهت دریافت فایل اینجا کلیک کنید
چرا امام حسن زنهای خود را طلاق می داد
بررسی روایات مطلاق بودن امام حسن مجتبی علیه السلام
تهیه شده توسط خانم سیده خدیجه موسوی
محتوا را از لینک زیر دریافت کنید
برگزاری سنت گرگیعان در بادان
تهیه کلیپ و تصویر از برگزاری سنت گرگیعان در آبادان توسط طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) - آبادان به مناسبت میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام
سنت گرگیعان
سنت گرگیعان ، نام گذاری و مراسم آن
تولید کننده: سیده فاطمه موسوی
چرا امام حسن صلح کرد
چرا امام حسن صلح کرد
تولید کننده : خانم هدا فرج اله زاده
تطبیق سیاست امام حسن مجتبی علیه السلام با سیاست روز
تولید عکسنوشته با موضوع تطبیق سیاست امام حسن مجتبی علیه السلام با سیاست روز ، توسط طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) آبادان و انتشار آن در فضای مجازی . تولید کنندگان : خانم ها رها حسین پور و هدا فرج الله زاده
عکس نوشته ادبی روز میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام
عکسنوشته های تولیدی طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) ابادان به مناسبت میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام . احادیثامام حسن مجتبی علیه السلام و متن ادبی در وصف حضرت
این تولیدات در فضای مجازی منتشر شده است . تولید شده توسط خانم ها : غنیه اسفندیاری، ثریا مطور، هدا فرج اله زاده، آمنه ناصر زاده، فاطمه موسوی، نگین صحراییان، کوثر طرفی
شهادت شهید صدر
تولید محتوا به مناسبت سالروز شهادت شهید سید محمد باقر صدر و شهید مرتضی آوینی توسط هسته علمی طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) آبادان
محتوای منتشر شده در قالب یادداشت علمی و کلیپ های تولیدی
مطالب منتشر شده را از لینک های زیر دریافت نمایید
1- https://hminabi.kowsarblog.ir/shahid-sadr
2- https://gozarvanazar.kowsarblog.ir/به-رنگ-صبر
3- https://hminabi.kowsarblog.ir/sayyed-morteza
4- دریافت کلیپ تولیدی
برگزاری مسابقه یادداشت نویسی
برگزاری مسابقه یادداشت نویسی
این مسابقه به مناسبت روز نیمه شعبان و میلاد امام زمان علیه السلام به همت معاونت پژوهش مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) آبادان برگزار شد. در این مسابقه طلاب به تهیه یادداشت هایی بین 300 تا 500 کلمه با موضوع جهان پس از ظهور پرداختند. این یادداشت ها که به بررسی ویژگی ها و تحولات جهان بع از ظهور امام زمان علیه السلام پرداخته شد در فضای مجازی منتشر شد.
نمونه هایی از یادداشت های طلاب در این مسابقه را در لینک های زیر قابل مشاهده است.
1- https://hminabi.kowsarblog.ir/zohoor-va-din
2- https://www.instagram.com/p/CNOKjRdh7Dp/?igshid=zyz15j4y49nl
عکسنوشته نیمه شعبان
تولید عکس نوشته به مناسبت روز نیمه شعبان توسط طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها)
برشور عید مبعث
تهیه برشور به مناسبت عید مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و انتشار آن توسط معاونت پژوهش مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) ابادان
تولید پوستر دستاوردهای انقلاب اسلامی
تولید پوسترهایی با موضوع دستاورد های انقلاب اسلامی توسط طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) آبادان و انتشار آن در فضای مجازی
تولید عکس نوشته روز شمار و گیف دهه فجر
تولید عکس نوشته روز شمار و گیف دهه فجر توسط طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(س) آبادان به مناسبت دهه فجر و انتشار آن در فضای مجازی
برشور ده کتاب
تهیه و انتشار برشور ده کتاب
در این برشور که به مناسبت اولین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و شهدای مقاومت توسط معاونت پژوهش مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) تهیه و منتشر شد به معرفی 10 کتاب با موضوع سردار سلیمانی پرداخته شد .
طلاب عزیزی که تهیه و تدوین این برشور را به عهده گرفتند: خانم ها هاجر طرفاوی و سیده سبا میرزمانی
جهت دریافت فایل pdf برشور اینجا کلیک کنید.
کلیپ سازی به مناسبت سالگرد شهادت سردار سلیمانی
تولید و انتشار کلیپ به مناسبت بزرگداشت سالروز شهادت شهدای مقاومت
طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) ابادان به مناسبت اولین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و شهدای مقاومت بیش از 13کلیپ تولید و در فضای مجازی منتشر کردند.
عزیزانی که کلیپ تولید کردند:
خانم ها: ثریا مطوری، الهه میرزا، مرجان موسوی، هاجر طرفاوی، مریم مطور، زینب موسوی پایه دوم
تولید عکس نوشته سالگرد شهادت شهدای مقاومت
تولید و انتشارعکس نوشته به مناسبت اولین سالگرد شهادت شهدای مقاومت
به مناسبت اولین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و شهدای مقاومت بیش از 50 عکس نوشته توسط طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها)- آبادان تولید و منتشر شد.
عزیزانی که عکس نوشته تولید کردند:
خانم ها: ثریا مطوری، ژیلا کاردان، الهه میرزا، طاهره جمالیان،نگین صحراییان. هاجر طرفاوی، عاطفه دریس، سهیلا حسین نصاری، مریم ثامری، مرضیه حساوی، مریم مطور، زینب موسوی پایه دوم، دلال سدره زاده ، فرج الله زاده
جهت دریافت عکس نوشته ها اینجا کلیک کنید.
معرفی شهید مفتح
معرفی شهید مفتح
به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه و سالروز شهادت شهید مفتح، خانم هاجر فجری از طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) ابادان کلیپی با محوریت معرفی شخصیت این شهید پرداختند.
تولید عکس نوشته
تولید عکس نوشته به مناسبت هفته پژوهش توسط طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) ابادان و انتشار آن در فضای مجازی
تولید کنندکان( خانم هاجر طرفاوی و خانم شیما حمیداوی)
علامه طباطبایی (ره) و مطالعه
علامه طباطبایی (ره) و مطالعه
ایت الله احمدی میانجی (ره) درباره مطالعه علامه طباطبایی (ره) می گوید:گاهی تمام شب را مطالعه می کرد.روزی گفت:دکتر گفت مطالعه نکن. به ایشان عرض کردم: خوب مطالعه نکنید! فرمود: بیکار زندگی کردن از مرگ هم بدتر است؛ وادامه داد: مطالعه می کنم و روزی می گیرم .بعد از منع طبیب، ایشان بیست جلد المیزان نوشت! یک بار به ایشان عرض کردم: از این همه مطالعه خسته نمی شوید؟ فرمود:علم همچون باغی است اگر در این باغ خسته شوم،به سراغ باغ دیگر می روم. روزی فرمود: من در شبانه روز، ۶ساعت را صرف خوردن و خوابیدن و عبادت میکنم و هجده ساعت هم مشغول تفکر هستم. وعجیب اینکه ادامه داد:که گاهی هنگام تفکر خوابم می برد؛ وقتی بیدار می شوم، از آنجا که مانده بود،ادامه میدهم(چون میبینم)حتی در خواب هم فکرم مشغول بود!
منبع:ز مهر افروخته،ص۲۶
رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و شهادت امام رضا علیه السلام
تولید و انتشار محتوا در کوثربلاگ
به مناسبت سالرروز رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و اله و شهادت امام رضا علیه السلام طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهرا اقدام به تولید محتوا در کوثرلاگ و انتشار آن نمودند.
لینک برخی از محتوای تولید شده:
https://abany77.kowsarblog.ir/
https://hminabi.kowsarblog.ir/sabke-zendegi
سالروز شهادت شهید قنوتی
تهیه محتوا به مناسبت سالروز شهادت شهید شریفی قنوتی
به مناسبت سالروز شهادت شهید حجه الاسلام محمد حسن شریف قنوتی اولین شهید روحانی دفاع مقدس، طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها)- آبادان ، تولید محتوا نموده که این محتوا در فضای مجازی منتشر شد. محتوای تولید شده مختصری از زندگی ایشان در قالب یک کلیپ و درج مطلب در وبلاگ بود.
لینک مطلب تولید در وبلاگ: https://abany77.kowsarblog.ir/
وادی حیرت
مهمان باران
مهمان باران
اثر: خانم رها حسین پور
معاون آموزش مدرسه علمیه فاطمه الزهراء(سلام الله علیها) آبادان
وقتی برادرم محسن، ما را زیر درختی خميده، چندین خیابان آن ورتر از گاراج، رها کرد تا میان آن همه شلوغی جمعیت و بی ماشینی، وسیله ای برای خروج از کربلا پیدا کند؛ هیچ فکر نمیکردم اینقدر زود احساس غریبی کنم. از همان پیچِ آخر کوچه که دیگر محسن دیده نمیشد، نگرانی ام سر باز کرد اما سعی کردم چیزی از این تشویش در چهره ام خودنمایی نکند تا آب در دل خواهر کوچکترم_ فاطمه _ تکان نخورد. امروز سومین روزی ست که صبح تا فرو نشستن آفتاب برای رفتن به کشور و یافتن وسیله نقلیه تقلّا میکنیم اما سیل عظیم جمعیت،امان نمی دهد.
کمی که سرِ پا ایستادیم؛ برای فرار از سوز سرما ترجیح دادیم روی تکه سنگی زیر همان درخت، چمپاته بنشینیم تا گرمای حاصل از جمع کردن دست و پا، بدنمان را بپوشاند. هرچقدر دانه های باران بیشتر میشد، دلشوره های من شدت می گرفت. برگهای ریز و ساقه های سوزنی درخت، نمی توانست حجم سقوط قطره ها را کمتر کند. سرما، باران، نزدیکی غروب و اینهمه ابر سیاه تو در تو، تنهایی مان را تکثیر می کرد.
زمان زیادی از رفتن محسن می گذشت و صدای پای عابرانی خسته و ناامید از جستجوی ماشین که کشان کشان هر کدام به جهتی می رفتند، توی دلمان را خالی می کرد. دلی که هزار راه رفته بود.
نگاهی به فاطمه کردم. خیسِ خیس است و نگاه مضطربش رو به زمین. خواستم چیزی بگویم که دیدم صدایم از شدت سرما می لرزد و سکوت کردم. نگاهم را که به تیره گی آسمان دوختم؛ صدایی آرام از پشت سر، توجهم را جلب کرد. مردی میانسال با لباس عربی و چهره ای درهم که حکایت از ناراحتی داشت؛ بدون آنکه مطمئن باشد زبانش را می فهمیم؛ پرسید:
_شماها چرا اینجا نشستید؟
با کمی مکث گفتم:
_منتظر برادرم هستیم
خوشحال از اینکه می توانیم عربی صحبت کنیم، ادامه داد:
_کجاس؟
_گاراج… دنبال ماشین
درست مثل کسی که خانواده اش اسیر باران شده باشند؛ با ابروانی گره خورده، دستش را مرتب، تکان می داد و می گفت:
_ پاشید.. پاشيد.. اینجا جای نشستن نیست
نمی دانستم چه باید بگویم. لحنش دستوری بود و پُر از مردانگی. فرصتی برای فکر کردن نداشتم اما ترس از همراه شدن با مردی غریبه و فکر به برادر نیامده ام هنوز اجازه بلند شدنم را نمی داد. نگاهم کرد. دانستم که فکرم را خواند. رگهای بالا آمده گردنش، مرا سرِ پا کرد اما پاهایم حرکت نمی کرد.
با تندی نگاهش را گرفت و گفت:
تولید محتوا در سایت جام جم انلاین
تولید محتوا در سایت جام جم انلاین توسط طلاب مدرسه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها ابادان
پیرو تعهد همکاری با سایت جام جم انلاین، گروهی از طلاب و دانش اموختگان مدرسه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها آبادان، به تولید محتوا در قالب مقاله با موضوعات (خانواده و سبک زندگی ، مسائل اجتماعی، معارف اسلامی و اعتقادی) این سایت پرداختند. این آثار پس از ارزیابی از طریق این پایگاه منتشر می شود.
برخی از مقالات منتشر شده: